گذر عمر

ساخت وبلاگ

در سراشیبی عمر، بی گمان دعوت شدم.
در برش تقدیر، شیب پر از هراسم را درک می کنم، که چگونه می توانم ادامه دهم .تقویم زندگی پر بارم را می نگرم ،وارد میانسالی شدم.
برحه ای از فصل نو و جدید شدم، می توانم ذهنیتم را به عینیت ببینم و با تدبیر به آن بنگرم ،آینه اتاقم سخن از تصویری خسته و پر از تجربه می دهد ، مدام از سیر جوانی میگویید.
از گذشت زمان،از اتمام فصلی ،که پر از جنبش و حرکت بود. انگار ندیدمش، بی گمان افکارم بهم می ریزد و در اوج مهارت در کنترل آن از خودم می پرسم، آیا گذرگاه عمر به این زودی در ایستگاه صبوری مرا پیاده می کند.
من سر در گم میشم و از آن می خواهم که بگویید حقیقت زندگی را، با نجوای تنهایی زمزمه می کنم، با صدای درونم می خوانم. لالایی کودکیم را …..
احساسم را با قطرات اشک روی گونه هایم احساس می کنم .در تردیدم که می توانم بعد ها چهره پیرتری از خود در آینه ببینم.بی شک عادت می کنم مگر نبودم ،جوانی که به آن عادت کرده بودم پس می شود. می شناسم زمان را با او بیگانه نیستم. با او مدارا می کنم.
چه بسا زیباست گذر عمر…..

جایگاه باغبانی در فقرزدایی روستا...
ما را در سایت جایگاه باغبانی در فقرزدایی روستا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gonbadchai بازدید : 124 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 21:01