چگونه می توانیم شهروندان خوبی باشیم؟

ساخت وبلاگ

چگونه می توانیم شهروندان خوبی باشیم؟

می گویند روزی سقراط حکیم بر دروازه شهری نشسته بود. شخصی به او رسید و گفت: من ساکن فلان شهر هستم و پس از سال ها تصمیم گرفته ام شهر خودم را عوض کنم و به شهر دیگری کوچ کنم به نظر شما این شهر برای مهاجرت چگونه شهری است؟

سقراط از آن شخص می پرسد: اهالی شهر شما چگونه مردمی هستند؟

او می گوید: مردمی هستند بدبین و زورگو که در امانت خیانت می کنند و نسبت به هم نامهربان و بیگانه هستند.

سقراط می گوید: اهالی این شهر نیز چنین مردمی هستند و آن شخص را از مهاجرت به آن شهر منع می کند.

در روزهای بعد، که سقراط در همان محل نشسته بود شخص دیگری به سقراط مراجعه می کند و می گوید علاقمند است که به این شهر مهاجرت کند. سقراط همان سوال قبلی خود را تکرار می کند و می پرسد: به نظرت اهالی شهر خودت چگونه مردمی هستند؟

آن شخص می گوید: مردمی صمیمی، مهربان، امانتدار و با دیانت. سقراط برمی گردد و می گوید: اهالی این شهر هم این گونه اند و آن شخص را تشویق می کند که به آن شهر مهاجرت کند.

رفتارها و نگرشهای هر شهروندی در سرنوشت آن شهر دخالت دارد. شهروندی که خود را عضوی از خانواده بزرگ شهری می داند و تلاش می کند همواره وظایف شهروندی را به خوبی انجام دهد باعث می شود رفتارهای شهروندی و اجتماعی شده در دیگران نیز پرورش یابد. مطالعات نشان می دهد که شهروندان مسئولیت پذیر و آشنا به حقوق شهروندی خود به خود به وجود نمی آید، بلکه در اثر آموزش مهارتهای زندگی جمعی و تحت آشنایی با فرهنگ شهرنشینی اهالی می آموزند، چگونه در یک شهر زندگی کنند، چگونه حریم خصوصی دیگران را محترم بشمارند و در نهایت چگونه در اداره یک شهر مشارکت نمایند.

شهر خوب یافتنی نیست، بلکه ساختنی است. شهر خوب را شهروندان خوب می سازند در حالی که خود نیز به همراه آن ساخته می شوند.

 

«شهر بهشت»، وقتي شهرمان را اين گونه نام گذاري مي كنيم، به دنبال چه هستيم؟ اگر بخواهيم كوتاه و رسمي پاسخ دهيم، جواب اين است: تقويت هويت شهري، ايجاد احساس تعلق خاطر شهروندان به شهر گرمی، افزايش همبستگي اجتماعي و مشاركت پذيري شهروندان گرمی در حوزه مديريت شهري و. . . اما تك تك اين واژه ها نياز به توضيح دارد. بياييد يك بار ديگر اين سئوال را با خود مرور كنيم: چرا شهر بهشت؟

 

روح جمعي شهر، وقتي از هويت شهر سخن مي گوييم از چيزي صحبت مي كنيم كه لزوما در ظاهر و شكل شهر وجود ندارد، بلكه در شاكله شهر نمود پيدا مي كند. هويت شهر، با شكل شهر تفاوتهاي اساسي دارد. شهرهاي زيبايي داريم كه ممكن است هيچ عامل هويتي در آن ديده نشود يا برعكس، شهري وجود داشته باشد كه در نگاه اول، سيمايي بسيار زشت و آشفته داشته باشد مثل گرمی، ولي همبستگي هاي اجتماعي، ياري ها و كمك ها، فرهنگ و رسوم حسنه آن، شاكل هاي زيبا براي آن شهر بسازد.

 

هويت شهر در پس ظاهر و در واقع در بطن شهر نهفته است و ممكن است، هيچ ربطي به شكل و ظاهر شهر نداشته باشد.

 

هر چند با نگاهي عميق تر، هويت تثبيت يافته در يك شهر مي تواند در درازمدت آثار خود را بر شكل و ساختار ظاهري شهرسازي و شهرنشيني نيز بگذارد. اما به هرحال زيبايي و زشتي شهر دليل موجهي براي با هويت بودن شهر نيست. بحث درباره هويت شهري اين است كه داخل شهر چه مي گذرد و چه هنجارها و رفتارهايي در شهر به وقوع مي پيوندد.

 

اكنون با نگاهي دقيق تر مي توان به اين انديشید كه عناصر تشكيل دهنده هويت شهر چيست و اين عوامل چه تاثيري بر همديگر دارند؟ اولين نكته اي كه بايد بدانيم آن است كه ارتباط بين عوامل هویت دهنده شهر ارتباطي دوسويه است. شهر بدون عامل انساني مفهوم ندارد. اگر در شهري، شهروند وجود نداشته باشد، آنجا شهر نيست. بنابراين وقتي از شهر صحبت مي كنيم، صحبت از تعاملات انساني است.

 

تعاملات انسان با انسان، انسان با محيط و انسان با شهر. به همين دليل عوامل تشكيل دهنده هويت شهر، همان عناصر شكل دهنده به هويت انسان است.

 

محورهاي شناخت و تعميق هويت شهري

 

براساس تعريفي كه از هويت شهري به دست آمد، براي تقويت هويت شهرگرمی بايد با نگاهي به خصايص ويژه فرهنگي و مكاني گرمی، محورهاي زير در دستور كاري كساني قرار گيرد كه درصدد شناخت و تعميق هويت شهري گرمی اند.

 

• تاثيرگذاري فرهنگ گذشت و ایثار بر فرهنگ و هويت شهري گرمی

 

• بازشناسي رويدادها و حوادث تاريخي شهر و همچنين بازشناسي شخصيت ها و چهره هاي اثرگذار در تاريخ شهر گرمی

 

• بررسي لهجه و زبان ،آيين ها، آداب و رسوم، بازيهاي بومي و مراسمهاي سنتي و اصيل گرمی

 

• شناساندن بافت ها و فضاهاي طبيعي و ديدني شهر

 

• اهتمام به آموزش شهروندان و آشنايي آنها با هويت تاريخي شهر و محلات مختلف

 

• ايجاد عناصر فرهنگي در شهر و محلات و توجه به عناصر ديگر تشكيل دهنده هويت شهر از جمله نما و منظره شهري

 

• گسترش گردشگري و استفاده از پتانسيل ها و ظرفيت هاي شهر با ايجاد زيرساخت ها و تاسيسات مورد نياز خصوصا ساخت هتل، سینما، فضای سبز، پارک و غیره

 

به نظر شما با چه نشانه هايي شهر گرمی تعريف و از روستا جدا مي شود؟ تراكم جمعيت و تراكم فضايي (ساخت خیابانها، جدول، بلوار، نهاد های اداری و سایر موارد) دو نقطه كليدي براي شناخت شهر است.

 

رسيدن به اين تعريف، پيامدش شكل گيري معاني اجتماعي در فضاي شهري است و از اين طريق فضاي شهري و ساختمان ها صورت اجتماعي پيدا مي كنند.

 

بخشي از بحران بي هويتي در معماري شهري گرمی به خاطر نبود الزام هاي نوسازي است. در شهرسازي يك وضع مطلوب و يك واقعيت اجتماعي كه در عملِِِ اجتماعي رخ مي دهد، وجود دارد. متأسفانه در رابطه با گرمی واقعیت اجتماعی به گونه ای است که در عمل بافت شهری بیشتر همانند یک روستا می ماند تا یک شهر! و این چیزی است که باید آن را بپذیریم.

 

شهر تصويري از اراده اجتماعي شهروندان و ديدگاه هاي فكري و فرهنگي آن ها را منعكس مي كند. معاني نهفته اجتماعي و سبك هاي زندگي كه رخ مي نمايد و ممكن است از مدل ذهني ما فاصله داشته باشد. فعالان اجتماعي و مسئولان دوست دارند، مردم سبك زندگي و روابطي در چهارچوب قواعد ديني داشته باشند ولي درعمل اجتماعي چيزهاي ديگري مي بينيم كه در الگوي پوشش و مصرف خود را نشان مي دهد.

 

فرهنگ را مي توان به دو بخش رسمي و غيررسمي تقسيم كرد. فرهنگ رسمي آن چيزي است كه مي خواهيم باشيم و از طريق رسانه ها و مسئولان آن را تبليغ مي كنيم. اما فرهنگ غيررسمي آن چيزي است كه هست و خود را در قالب زندگی فرهنگي نشان مي دهد.

 

ما در شهرهاي کوچک، گوناگوني و تنوع فرهنگي، اجتماعي زیادی نداريم. بايد به دنبال نسخه واحدي براي فرهنگ عامه بود زیرا ساکنین شهر گرمی با توجه به اینکه اکثراً از روستا های اطراف آن مهاجرت کرده اند و ساکنان این روستا ها هم به لحاظ فرهنگی و سبک زندگی تفاوت چندانی باهم ندارند. گرمی شهري با هويت هاي نه چندان متفاوت به لحاظ سبك زندگي است و در پس چهره مذهبي و تلاشگر افراد آن، متأسفانه نابساماني هاي اخلاقي وجود دارد كه يك وضعيت هشداردهنده است.

 

در این قسمت با عباراتی کنایه ای مسئولیت خود و شهروندان گرمی را در قبال بهبود وضعیت شهر بیان می کنیم که باشد تا همه ما درصدی از این وظایف خود را در قبال شهر گرمی انجام بدهیم.

 

چه کسی مسئول است؟

 

مهمان مهمی داشتم که از من خواست او را در شهر خودم بگردانم. برای اولین بار بود که چاله هایی را می دیدم که در خیابان های گرمی متبلور بود و مصالح ساختمانی که در پیاده رو ها ریخته است و راننده ها که ماشین خود را دوبله پارک کرده و رفته اند. انگار که مسئول همه ی این مشکلات خودم باشم، ذره ذره پیش مهمانم آب می شدم. شاید بگویید از قصد غرزورزی یا خدای نکرده دشمنی با کسانی این حرف را می زنم، اگر حرفم را باور ندارید مهمان عزیزتان را در شهر بگردانید. ببینید شهر شما باعث افتخارتان است یا آبروریزیتان.

 

دیر هنگام بود. شهروندی از پنجره ی خانه خود بیرون از خانه را تماشا می کرد. احساس کرد در آن دور دورها آتشی روشن است و دودی از آن آتش بلند است.

 

او به این قضیه بی تفاوت شد و رفت خوابید. در حالی که صبح آن روز خود و خانواده اش به علت سوختگی شدید راهی بیمارستان شده بودند. آتش به خانه ی آنها نیز سرایت کرده بود. حالا شما بگویید آیا در شهر گرمی شخصی هست که مصداق شهروند بالا را نقض نماید!؟ هدف شما اگر زندگی است به فکر شهرتان باشید، چون 24 ساعته در آن حضور دارید. لذا من می گویم؛ هدف ما اگر فقط زنده بودن است، در میان انبوه زباله ها، لجن ها و چاله چوله ها هم می توان زنده ماند. متفکرانِ صاحبان خرد و دست اندر کاران هر شهری مغز آن شهر هستند.

 

جامعه شناس گفت:  روی آرزوها و امیال شهروندان کار کن. شهروندانی که فقط  امروز را می بینند، در  حوزه­ی  امروز حبس    می شوند. شهروندانی که فقط خودشان را می بینند، شهر را به خانه خودشان می آورند و شهروندانی که شهرشان را می بینند، سرنوشت خانه را به سرنوشت شهر گره می زنند.

 

به نظر شما شهروندان عزیز گرامی شعار ما، شعار شهروندان کدام یک از شهر زیر می تواند باشد و چه زمانی و چگونه می توانیم این شعار را عملی کنیم؟

 

یکی اینکه اول من، دوم شهر من، سوم کشور من شعار شهروندان شهر دیگر این بود: اول کشور من، بعد شهر من، سوم من، وقتی وارد شهر اول می شدی متوجه می شدی همه به فکر خودشان هستند در حالیکه همه از وضعیت موجود شهر به تنگ آمده بودند چون احساس می کردند شهر آنها یک جهنم است و کسی دیگر به فکر شهر و کشور نبود. وقتی وارد شهر دوم می شدی نمونه ی

 

اجازه می خواهم یک مطلبی را به صورت کاملاً جدی برای شما عزیزان بیان کنم؛ در گذشته چنین استنباط می شد که شهردار است که یک شهر را کنترل و هدایت می کند، اما در طول چند سال اخیر، این نحوه ی تفکر به وجود آمده است که آشنایی شهروندان به حقوق و وظایف شهروندی است که باعث خود کنترلی و شهر کنترلی می شود. هر چه شهروندان با حقوق خود بیشتر آشنا باشند و نسبت به انجام وظایف شهروندی بیشتر بکوشند، آن شهر آبادتر، زیباتر و در نهایت برای زندگی سالمتر خواهد بود. حالا می من از شما می پرسم ما چگونه می توانیم خود کنترل و شهر کنترل باشیم؟

 

می پرسید: چگونه بدانم که شهری برای زندگی مناسب است؟

 

می گفتم: از رضایت شهروندان

 

می پرسید: چگونه بدانم که شهری در حال پیشرفت است؟

 

می گفتم: از درایت شهروندان

 

می پرسید: چگونه بدانم که شهری مورد رحمت خداوند است؟

 

می گفتم: از صداقت شهروندان

 

می پرسید: چگونه بدانم شهری شورای شهر خوبی دارد؟

 

می گفتم: از هدایت شهروندان

 

می پرسید: چگونه بدانم شهری جوانان موفقی تربیت می کند؟

 

می گفتم: از حمایت شهروندان

جایگاه باغبانی در فقرزدایی روستا...
ما را در سایت جایگاه باغبانی در فقرزدایی روستا دنبال می کنید

برچسب : شهروندان, نویسنده : gonbadchai بازدید : 168 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 14:36